تحقیقات متعدد در زمینه تاثیر و نقش تغذیه در سلامت روان و اختلالات روانی نشان می دهد که این دو، رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند. تا حدی که بهبود کیفیت تغذیه می تواند به صورت مستقیم بر علائم مربوط به سلامت روان تاثیر گذاشته و در ارتقای بهزیستی روانی کلی فرد نقش مهمی داشته باشد.
به عنوان مثال، با این حال که هنوز آمار دقیقی از تعداد موارد ابتلا به اختلالات روانی که مستقیماً مربوط به تغذیه هستند، منتشر نشده است. اما افسردگی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات روانی در سطح دنیا شناخته می شود. همچنین تعداد قابل توجهی از مردم با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم می کنند که اغلب تشخیص داده نمی شود. این امر می تواند یکی از تاثیرات تغذیه در سلامت روان باشد.
در نهایت باید این نکته را در نظر داشت که اگرچه یک وعده غذایی سالم به تنهایی توانایی درمان افسردگی را ندارد. اما انتخاب رژیم غذایی سالم می تواند نقش مهمی در بهبودی علائم بیماری ها و اختلالات روانی داشته باشد.
به همین دلیل است که متخصصان حوزه سلامت روان تاکید زیادی بر اهمیت نقش تغذیه در سلامت روان بیماران دارند.
همچنین تلاش زیادی می کنند تا افراد بتوانند درک عمیق تری از رابطه میان تغذیه و سلامت روان داشته باشند. علاوه بر این، درباره نحوه تغییرات شیمیایی مغز که از انتخاب مواد غذایی ناشی می شود را درک کنند.
لذا تصمیم گرفتیم در ادامه این مقاله با شما درباره ارتباط میان تغذیه و سلامت روان؛ همچنین این موضوع که مواد غذایی چگونه شیمی مغز را تغییر می دهد و چرا متخصصان سلامت روان بر اهمیت تغذیه برای بیماران مبتلا به اختلالات روان تاکید دارند، صحبت کنیم.
تاثیر تغذیه در سلامت روان از نظر زیست شناسی
با درک جنبه های بیولوژیکی تغذیه بهتر متوجه می شویم که چگونه غذایی که می خوریم می تواند از نظر زیستی بر روی بدن ما و توانایی بدن در مدیریت عوامل استرس زا تاثیر بگذارد. در نهایت نیز به سلامت روان ما کمک کند.
ترشح سروتونین در مغز
یکی از مواد شیمیایی بسیار مهم در مغز که غذا بر روی ترشح آن تاثیر بسیار زیادی دارد، سروتونین است. سروتونین را هورمون پیام رسان احساس خوب نیز می نامند. چون نقش بسیار مهمی در تنظیم کردن و بهبود دادن خلق و خو، خواب، اشتها و تحمل درد دارد.
هدف بسیاری از داروهای افسردگی که برای درمان اختلالات روانی تجویز می شود نیز، افزایش میزان ترشح سروتونین در مغز است.
رابطه میان تغذیه در سلامت روان از آن جایی مشخص می شود که مغز برای اینکه بتواند به صورت طبیعی سروتونین تولید کند؛ باید یک سری مراحل را در دستگاه گوارش انجام دهد. برای انجام این مراحل نیز به مواد مغذی خاصی چون ویتامین B1، مس، ریبوفلاوین و کلسیم احتیاج دارد.
حال اگر از این مواد غذایی به اندازه کافی مصرف نکنیم؛ بدن برای به دست آوردن آن ها به مشکل بر می خورد. به صورت ساده تر مانند یک مسابقه طناب کشی بین سیستم های مختلف بدن است که در این بازی بعضی از سیستم ها کم می آورند. در نتیجه نمی توانند کار خود را به درستی انجام دهند.
بیشتر بخوانید : چگونه روان درمانی به بهبود افسردگی کمک میکند؟
میکروبیوم روده و نقش تغذیه در سلامت روان
در روده های ما میلیاردها باکتری مفید وجود دارند. این باکتری ها به خصوص زمانی که ما از طریق غذا خوردن و رژیم غذایی برخی از مواد مغذی را مصرف نمی کنیم؛ شروع به تولید ویتامین در بدن می کنند. به عنوان مثال، این باکتری ها می توانند ویتامین B1 و انتقال دهنده های عصبی مثل سروتونین یا همان هورمون احساس خوب را نیز تولید کنند.
ارتباط بین میکروبیوم روده و تغذیه در سلامت روان از این جهت است که باکتری های روده پیغام هایی را به سمت مغز ارسال می کنند. در این پیغام به مغز می گویند که برای تامین سلامت خود به چه چیزهایی از بدن احتیاج دارند.
بدن نیز پیغام هایی را به سمت روده ارسال می کند تا بگوید که برای انجام کارهای مختلف باید چه موادی را بیشتر ترشح و تولید کند.
مطابق با تحقیقات صورت گرفته، زنانی که در دوران بارداری میکروب های متنوع تری در روده خود داشته اند؛ فرزندان آن ها کمتر مبتلا به علائم افسردگی، اضطراب یا گوشه گیری شده اند.
زمانی که این تحقیق را با نقش سروتونین بر خلق و خو در نظر می گیریم؛ می فهمیم که داشتن یک روده سالم چقدر اهمیت دارد. نقش تغذیه در سلامت روان نیز از آن جایی مشخص می شود که برای داشتن روده هایی سالم و متنوع، باید فیبر کافی مصرف کنیم.
برای مصرف فیبر بیشتر باید موادی مثل ساقه گل کلم بروکلی، مارچوبه، سبزیجات تیره، لوبیا، دانه های کامل و پوست میوه ها را در رژیم غذایی خود قرار دهیم.
هرچه تنوع میکروب های روده افزایش پیدا کند. روده ما سالم تر و سازگارتر خواهد بود. اگر این تنوع کم باشد؛ باکتری های مضر خیلی سریع افزایش پیدا می کنند. در نتیجه رود ملتهب شده و نمی تواند مواد لازم برای سلامت روان را تولید کند.
عملکرد سیستم ایمنی بدن و ارتباط آن با تغذیه در سلامت روان
سیستم ایمنی بدن ما به صورت طبیعی از التهاب برای مبارزه با تهدیدات و چیزهای مضر در بدن استفاده می کند. اما مصرف بعضی از مواد غذایی به خصوص مواد غذایی که دارای چربی اشباع، قند و مواد افزودنی بالا هستند؛ ممکن است این التهاب را بیش از حد افزایش دهد.
مطابق با تحقیقاتی که اخیرا انجام شده است؛ این افزایش التهاب می تواند توضیحی برای این موضوع باشد که چرا افرادی که مقدار زیادی مواد غذایی فرآوری شده مصرف می کنند؛ مبتلا به مشکلات سلامت مغز مثل زوال شناختی و ضعیف شدن حافظه و یادگیری؛ همچنین اختلال عملکرد در مناطقی از مغز مانند هیپوکامپ و آمیگدال می شوند.
هیپوکامپ با تولید دوپامین کمک زیادی به ما در مدیریت استرس می کند. آمیگدال نیز پاسخ جنگ یا گریز را با تولید آدرنالین و اپی نفرین تنظیم می کند.
قبلاً تمرکز تحقیقات بر روی این موضوع بود که چطور غذاهایی که باعث افزایش التهاب می شوند؛ سلامت جسمی بدن ما را به خطر می اندازند. به عنوان مثال، ثابت شده بود که التهاب بالا می تواند خطرابتلا به دیابت نوع ۲ و بیماری های قلبی را در افراد افزایش دهد.
اما حالا ارتباط بین تغذیه در سلامت روان و افزایش یا کاهش التهاب در بدن بسیار روشن تر شده است. به عنوان مثال، مشخص شده که افراد مبتلا به دیابت نوع ۱ یا ۲ در هیپوکامپ، آمیگدال و دیگر قسمت های مغز که ارتباط مستقیمی با سلامت روان فرد دارد، ناهنجاری هایی دارند.
این امر نشان می دهد که التهابات ناشی از مصرف غذا می تواند با آسیب رساندن به مغز بر روی سلامت روان افراد تاثیر بگذارد.
عملکرد سیستم عصبی بدن و ارتباط آن با تغذیه در سلامت روان
سیستم عصبی مانند یک شبکه ارتباطی بزرگ در بدن ما است که شامل مغز، نخاع و اعصاب می شود. این شبکه پیام ها را از سراسر بدن دریافت و به تمامی بدن ارسال می کند. در نتیجه به قسمت های مختلف بدن دستور می دهد که چه کاری را باید انجام دهند.
این موضوع که این پیام ها تا چه اندازه خوب و به سرعت انتقال پیدا می کنند؛ بستگی به نوروپلاستیسیته مغز دارد. نوروپلاستیسیته به این معنا است که مغز ما توانایی ساخت مسیرهای عصبی جدید را دارد. همچنین می تواند مسیرهایی که به آن ها احتیاج ندارد را حذف کند. این قابلیت باعث می شود تا بدن و ذهن ما قابلیت وفق دادن خود با تغییرات محیط یا تغییرات داخل بدن را داشته باشد.
در صورتی که سیستم عصبی به خوبی کار نکند. علائم مربوط به مشکلات سلامت روان مثل اضطراب، افسردگی، اختلال دو قطبی، وسواس و یا بیش فعالی در افراد ایجاد و یا بدتر می شود.
اهمیت تغذیه در سلامت روان از آن جایی مشخص می شود که سیستم عصبی پیچیده ما برای اینکه بتواند پروتئین بسازد و فیبرهای عصبی را ایجاد و حفظ کند؛ به مواد مغذی احتیاج دارد. این مواد مغذی شامل برخی از اسید آمینه ها، مواد معدنی، اسیدهای چرب و کربوهیدرات ها می شود.
به عنوان مثال، اسیدهای چرب امگا ۳ باعث کاهش التهاب در سیستم عصبی بدن می شود. به همین دلیل است که از آن ها برای درمان بسیاری از بیماری های عصبی چون آلزایمر و پارکینسون استفاده می شود.
امگا ۳ را می توان با مصرف ماهی های چرب مثل سالمون و ساردین؛ همچنین منابع گیاهی مثل گردو، دانه چیا و تخم کتان دریافت کرد. این امر نشان می دهد که چه نوع غذاهایی باعث سلامتی هرچه بیشتر سیستم عصبی بدن و به دنبال آن سلامت روان ما می شود.
سخن آخر درباره ارتباط تغذیه در سلامت روان
بسیار روشن است که ارتباط بین سلامت روان و تغذیه یک موضوع کاملا پیچیده و چند وجهی است و صرفا رفع گرسنگی نیست. غذا نه تنها سوخت بدن به حساب می آید. بلکه نقش حیاتی در عملکرد سیستم های مختلف بدن ایفا می کند.
این سیستم ها نیز به نوبه خود تاثیر زیادی بر روی خلق و خو، مدیریت استرس، خواب و توانایی های شناختی ما دارد. لذا توصیه می شود با در نظر گرفتن نقش تغذیه در سلامت روان و انتخاب آگاهانه غذاهای کامل و مغذی و کاهش مصرف غذاهای فرآوریشده که باعث افزایش التهاب در بدن می شود؛ از عملکرد بهینه این سیستم های بدن حمایت کرده و گام های مهمی در راستای بهبود و حفظ سلامت روانی خود برداریم.